در این میان مشکل اساسی این است که با گذشت بیش از 30سال از انقلاب اسلامی ما هنوز فاقد راهبرد توسعه فرهنگی و هماهنگی میان نهادهای تأثیرگذار حوزه فرهنگ هستیم.
بهطور خاص در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با جابهجایی یک وزیر یا حتی معاون وزیر، کل سیاستها تغییر میکند. در این عرصه با تغییرها و جابهجاییهای مدیریتی گاه شاهد رونق عرصه فرهنگی و گاه ناظر رکود این حوزه بودهایم. اما در نگاه کلان تأثیر یک نهاد و ارگان برکل فضای فرهنگی و سیاستگذاری آن چندان محسوس نیست. مثال مکانیکی این شرایط مانند خودرویی است که در گل گیر کرده و هر چقدر هم که به آن گاز بدهیم و به موتور فشار آوریم چرخها نمیچرخند یا اگر یک چرخ بچرخد، سه چرخ دیگر بیشتر در گل فرو میرود. این وضعیت عمومی فرهنگ ماست که البته در دورههای مختلف با نوساناتی همراه بوده است.
نمونه بارز آشفتگی در سیاستگذاری فرهنگی ما بحث زبان و دستورزبان فارسی است؛ بهویژه وقتی به نوع محاوره و ساختار زبانی کودکان نسل حاضر نگاه میکنیم. واقعیت این است که کودک امروز دیگر با زبان رسمی گذشته صحبت نمیکند. این یک معضل است و این معضل زمانی پیچیدهتر میشود که ببینیم کشور ما یکی از جوانترین کشورهای دنیاست. من بارها هشدار دادهام و اینبار هم این هشدار را تکرار میکنم. دوستان! زبان نسل امروز دیگر زبان نسل ما نیست. در خوشبینانهترین حالت ما داریم از زبان کودکانمان تأثیر میپذیریم. شرایط بهگونهای شده که به جای اینکه ما برای کودکانمان فرهنگ بسازیم، کودکانمان دارند برای ما فرهنگسازی میکنند. زبان ما امروز یک زبان دگرگونشده و به قول مرحوم دکتر علیمحمد حقشناس یک زبان رو به انحطاط است. یافتن پاسخ این سؤال که این مشکل از کجا پدید آمد و این معضل فرهنگی چگونه شکل گرفت چندان کار دشواری نیست. کافی است به این نکته دقت کنیم که سالهاست کرسی کودک و نوجوان در فرهنگستان زبان و ادب فارسی خالی است.
البته دوست عزیزم آقای هوشنگ مرادیکرمانی در این فرهنگستان عضویت دارد اما ایشان یک نفر است. چگونه میتوان انتظار داشت حضور یک نفر خوراک و تغذیه لازم را برای زبان یک نسل در نهاد رسمی تدوین زبان کشور فراهم کند؟ آیا این یک ضعف عمده در سیاستگذاری فرهنگی کشور نیست؟ آیا این مشکل به نسل ما و سیاستگذاران فرهنگی نسل ما بازنمیگردد؟ آیا ما نیازمند این نبودهایم که زبان خود را بهعنوان تکویندهنده فرهنگ کشور پویا کنیم؟ در یک جمله میتوان گفت کمبود سیاستهای ایجابی و اجرای برنامههای اثباتی در حوزه فرهنگ ما را با مشکلات عمدهای در این حوزه مواجه کردهاست. بهطور یقین نمیتوان انتظار داشت که این معضل با فعالیت یک دستگاه یا نهاد برطرف شود؛ باید بسیار عمیقتر و ریشهایتر به مسئله نگاه کرد.
* نویسنده و عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان